این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
اگر شما هم با دیدن فیلمهایی مانند بلوک13» یا رمز داوینچی» یا زرهپوش» به ورزش پارکور، رازهای قرون وسطایی، و جنگهای صلیبی علاقهمند شدید، پس مطمئنا بازی فرقه اساسین» را هم تجربه کردهاید. بازیای که تمام علایق شما را یکجا در خود دارد و حتا بهتر؛ خودتان میتوانید این کارها را انجام دهید. لذت گردش در شهرهای ایتالیای دوره رنسانس و کشف و پردهبرداری از رازها، و لو دادن انسانهای پلید، همه در ترکیب با مبارزات جذاب و کلی چیزها هیجانانگیزتر گیمپلی این بازی را منحصر بهفرد میکند. اما قوت فرقه اساسین» تنها به گیمپلی نیست؛ این بازی از لحاظ داستان هم همیشه گیرایی داشته است.
فرقه اساسین» بازیایست که همیشه از منظر داستان غنی و جذاب بوده. شاید در این دنباله نسخههایی با گیمپلی ضعیف وجود داشتند. اما به جرات میتوان گفت از حیث داستان فرقه اساسین» همیشه حرفی برای گفتن داشته است. دلیل آن هم این است که یوبیسافت سراغ چیزی رفت که میتوان آن را منبعی تمامنشدنی از روایات و قصههای جذاب دانست: فرقهٔ اساسین یا بهتر است بگوییم فرقه حشاشین!
بدون شک فرقه اساسین» یکی از محبوبترین دنبالههای دنیای بازیهای رایانهای است و مدت زیادیست که هر ساله یوبیسافت یک نسخه از این بازی روانه بازار کرده (البته به غیر از امسال که بهجای بازی یک فیلم سینمایی خواهیم داشت). بااینکه این بازی طرفداران بسیاری دارد اما هنوز ابهامات زیادی پیرامون داستان آن هست. برای همین در گیمنیوز قصد داریم طی یک بررسی 10 قسمتی تمام عناوین اصلی این دنباله را بررسی کنیم. از آنجایی که داستان این بازی بحثهای زیادی برانگیخته ابتدا لازم دیدیم تا مقدمهای تاریخی پیرامون داستان بازی تهیه کنیم سپس با آگاهی ابتدایی سراغ بررسی خود بازی برویم.
بیایید با نام بازی شروع کنیم. بر کسی پوشیده نیست که زبانهای دنیا تعاملات زیادی با یکدیگر داشتهاند. از میان این تعاملات میتوان به انتقال واژهها اشاره کرد. واژه انگلیسی اساسین (Assassin) صورت دگرگون شده واژه فارسی حشاشین است که خود این کلمه صورت جمع واژه حشاش است. حشاش به معنی داروفروش بوده و هیچ ارتباطی با ماده مخدر حشیش ندارد؛ شاید در گذشته این ماده مصرف دارویی داشته. در تمام شهرهای بزرگ ایران دوران سلجوقی بازاری بوده به نام بازار حشاش که در آنجا داروهای گیاهی (چون هنوز داروی شیمیایی نداشتیم) فروخته میشده.
حالا اساسین چه ربطی به حشاشین دارد؟ پاسخ این سوال مربوط به دورهای از تاریخ ایران و فردی به نام حسن صباح است.
قرن پنجم هجری شمسی (قرن 11 میلادی) فردی در ری به دنیا آمد که آیندهای درخشان در پیش داشت. به دلایلی که در ادامه آنها را بحث خواهیم کرد از زندگی او پیش از اینکه قلعه الموت را در دست بگیرد اطلاع زیادی در دست نیست. در بعضی منابع گفته شده که او در سن 17 سالگی برای تحصیل به قاهره رفت و آنجا مذهب خلفای فاطمی مصر را پذیرفت. این مذهب که اسماعیلیه نام دارد یکی از فرقههای شیعیان هفت امامی است که اعتقاد دارند امامت باید بعد از امام جعفر صادق به پسرش بزرگترش اسماعیل میرسید. اما مهمترین تاثیری که مصر بر حسن صباح گذاشت و آینده او را رقم زد آشنایی او با تاریخ ایران پیش از اسلام بود؛ کشوری شکوهمند که با حمله اعراب ویران شد و از آن به بعد مردمش غلامان خلیفه بغداد شدند. این مطالعات جوششی ملیگرایانه در حسن صباح ایجاد کرد و او را مصمم ساخت ایران را به شکوه پیشین خود بازگرداند.
نیکولو ماکیاولی، تمدار ایتالیایی دوره رنسانس، جمله معروفی دارد که میگوید هدف وسیله را توجیه میکند». اما چند قرن پیش از اینکه ماکیاولی این حرف را بزند حسن صباح این کار را میکرد. بعد از بازگشت به ایران او در قلعه الموت ساکن شد و شروع به تبلیغ کیش خود کرد. پیروان حسن صباح خود را اهل باطن یا باطنی مینامیدند زیرا به عقیده خودشان آنها تنها کسانی بودند که به معنی حقیقی قرآن پی برده بودند. اما حکام سلجوقی و خلیفه بغداد که دشمنان آنها بودند به آنها ملحد یا بیدین میگفتند.
بدون شک حسن صباح اولین کسی نبود که دین را وسیله رسیدن به اهداف خود کرد، اما شاید اولین کسی بود که هدفش امیال شخصی نبود و هدفی والاتر را میجست. هدف او این بود که ایرانیان را از زیر سلطه فکری اعراب آزاد کند و شکوه امپراتوریهای گذشته را به آن برگرداند. او که مشاهده کرد اعتقادات مذهبی در بین ایرانیان چه قدرت و ریشهای دارد از آن استفاده کرد تا آنها را به سمت خود جذب کند. فراموش نکنیم که ایران در آن زمان پیرو تعالیم اهل تسنن بود و حسن صباح که از شیعیان اسماعیلی بود دشمنان زیادی داشت و بهویژه خواجه نظام الملک وزیر مقتدر ملکشاه سلجوقی با استفاده از قدرت و نفوذ خود رسالات بسیاری بر ضد او منتشر میکرد و اتهامات و دروغهای بسیاری به او پیروانش نسبت میدادند. بعد از تقریبا صد سال که با حمله هلاکوخان مغول تمام قلعههای باطنی از بین رفت کل میراث و آثار آنها نیز نابود شد و به همین دلیل است که پیشتر گفتم از زندگی او اطلاع زیادی در دست نیست؛ آنچه که هست هم با دروغها و افسانههایی که دشمنانش به او نسبت دادند تلفیق شده.
یکی از واجبات آیین او ورزش و تمرین مهارتهای جنگی بود. هر هفته تمام پیروان باطنی که در قلعههای آنان در سراسر کشور ست داشتند یک روز کامل بیرون میرفتند و به ورزش و تمرین جنگی میپرداختند. هر سرباز باطنی به اندازه 10 سرباز عادی آن زمان ارزش داشت و این نیز از نبوغ حسن صباح بود که پیروان خویش را برای جنگ و دفاع از خود آماده میکرد.
اما گروه خاصی نیز بودند که به آنها فدایی مطلق گفته میشد و اینجاست که وارد داستان فرقه اساسین» میشویم. افرادی که استعداد خاص داشتند و کاملا مخلص و وقف کیش باطن شده بودند به قلعههای خاصی فرستاده میشدند که در آنجا به آنها آموزشهای ویژه داده میشد. این افراد به نوعی تکاورهای فرقه باطن بودند و در مهارتهای جنگی و نبوغ نظامی سرآمد تمام همکیشان خود. حسن صباح از این افراد برای کشتن دشمنان کلیدی و اصلی خود استفاده میکرد. بعضیها گفتهاند که خواجه نظام الملک را نیز همین فدائیان مطلق ترور کردند.
حالا میپرسید حشاش که به معنی داروفروش است چه ربطی به این آدمکشان دارد؟ پاسخ این است که اهل باطن با کاشت گیاهان دارویی و فرستادن آنها به شهرهای مختلف ایران امرار معاش میکردند.
گرچه در خود بازی فرقه اساسین» اشاره مستقیمی به حسن صباح وجود ندارد اما از فردی به نام المعلم» نام برده شده که این فرد رشیدالدین سینان، از امامان باطنی در سوریه بود و در قلعه ماسایف ست داشت.
اینگونه بود که داستان بازی فرقه اساسین» ساخته شد. اما نکته مهم این است که باطنیها به دنبال متوقف کردن و دشمنی با تمپلارها نبودند؛ حداقل در ایران اینگونه نبود. حضور آنها در زمان جنگهای صلیبی و مقاومتشان در برابر مسیحیان سوژهای جالب برای یوبیسافت شد تا نبرد بین اساسین و تمپلارها را به عنوان تم اصلی بازی خود انتخاب کند.
بد نیست بدانید در داستانهایی که قهرمان و جنایتکار وجود دارد، جنایتکاران در واقع ایده و رویایی برای دنیا دارند، اما قهرمانها هیچ رویایی برای دنیا ندارند، کار آنها فقط متوقف کردن جنایتکاران است. فیلم بتمن: شوالیه تاریکی» را در نظر بگیرید. جوکر میخواهد دنیایی بسازد که بینظم و جنایتکارانه است اما بتمن هیچ هدفی برای دنیا ندارد و فقط میخواهد جوکر را متوقف کند. بعد از موفق شدن بتمن دنیا هیچ تغییری نکرده و به همان صورت قبلی خود باقی مانده. اما تفاوت جالب فرقه اساسین» این است که قهرمانان آن مشخص نیستند. هر دو گروه اساسین و تمپلارها برای دنیا رویایی در سر دارند و هر دوی آنها میخواهند جلوی هم را بگیرند.
به شعار معروف بازی دقت کنید:
هیچچیز حقیقت ندارد، همهچیز مجاز است.
اساسینها طرفدار آزادی از راه اراده آزاد هستند، اما تمپلارها میخواهند آزادی کنترل شده وجود داشته باشد. بههمین دلیل است که چیزی حقیقت ندارد و همه چیز مجاز است: محدودیتها معنایی ندارند و انسان مجاز به انجام هرکاری است.
با این مقدمه سراغ بررسی سری فرقه اساسین» خواهیم رفت. پس تا هفته آینده صبور باشید.
پ.ن: برای مطالعه بیشتر درمورد حسن صباح به کتاب خداوند الموت ترجمه ذبیحالله منصوری رجوع کنید.
درباره این سایت